۱۳۹۲ مرداد ۲۳, چهارشنبه

توبه و ايمان

توبه و ايمان دو موضوع مهم هستند كه لازم و ملزوم يكديگر هستند. تا ايمان نباشد توبه معني نخواهد داشت و اگر توبه باشد و ايمان نباشد توبه عملي تهي و خالي از بركات آسماني بوده و بصورتي خشك و تعصبي خواهد بود. بنابراين شرط لازم وجود ايماني است كه به توبه منجر شود.توبه با ايمان راه ورود به پادشاهي خدا مي باشد.
توبه چيست؟
توبه معاني مختلفي دارد آنچه مسلم است توبه وصله تغيير مسير زندگي ميباشدكه آن حاصل از ايمان است.
توبه شامل برگشتن از گناه خود و تغيير هدف و مقصد بسوي ملكوت خداوند است.
عمل توبه احساسات ما را دگرگون مي كند . شخصيكه توبه مي كند. بخاطر گناهان خود آه و ناله كرده و ميخواهد آزاد شود. او نسبت به گناه و خويش احساس تنفر و انزجار شديد مي نمايد و از وضعيت گناه آلود خود راضي نيست . او غمگين است و احساس پشيماني داشته و طالب بخشش از خدااست.
اشعياء 12:22 ايوب 42: 5 و 6 يوئيل 2: 12و 13

هفت گفتار آخر عيسي روي صليب

1-اي پدر , اين مردم را ببخش ,زيرا كه نمي دانند چه ميكنند .لوقا 34:23
2- خاطر جمع باش كه تو همين امروز با من در بهشت خواهي بود. لوقا 43:23
3-خطاب به يوحنا و مريم مي گويد: اين پسر تو باشد......او مادر تو باشد. يوحنا باب 19 آيه 26و27
4-خداي من,خداي من ,چرا مرا تنها گذاشتي؟ متي باب 27 آيه 46 مرقس باب 15 آيه 34
5- تشنه ام يوحنا باب 19 آيه 28
6- تمام شد يوحنا باب 19 آيه 30
7- اي پدر , روح خود را به دستها ي تو مي سپارم لوقا باب 23 آيه 46

شش طريقي كه به وسيله آنها مي توان مانند مسيح فكر كرد:

1-از خشم گرفتن و نفرت ورزيدن خودداري كنيم.
2- با خدا و ديگران رابطه درستي داشته باشيم.
3-وجود خود را بدور از شهوت نگه داريم و نيت پاكي داشته باشيم.
4-پاي بند تعهداتي باشيم كه در پيمان ازدواج به گردن گرفته ايم.
5-از دادن قول به خدا با بي مسئو ليتي و بطور سرسري خودداري كنيم .
6-به ديگران رحمت و محبت نشان دهيم.

برخي از اسامي و عناوين مسيح

1- اسم او عيسي است كه از يك كلمه عبري به معني يهوه ( نجات) است مشتق ميشود.
2_ عنوان اصلي او مسيح به معني مسح شده ميباشد او به وسيله خدا مسح شد تا پادشاه ابدي باشد.
3- او عمانوئيل است كه به معني خدا با ما است.
4- او پسر خدا است.
5- او بره خداست.
6- او نجات دهنده جهان است.

چرا رستاخيز مسيح اهميت دارد؟ و چه تاثيري بر ما مي گذارد؟

1- تمام ادعاي مسيح به وسيله قيامش تاييد ميشود.
با زنده شدنش پس از مرگ با قدرتي عظيم ثابت نمود كه ار لحاظ قدوسيت خدايي, او پسر خداست ( رو ميان 4: 1)
2- قيام مسيح نشان ميدهد كه خدا كار او را بر روي صليب پذيرفته است .
او به خاطر گناهان ما تسليم مرگ گرديد و زنده شد تا ما در پيشگاه خدا كاملا نيك محسوب شويم ( رو ميان 4:25)
3- قيام مسيح نشان ميدهد كه مسيح امروز زنده است .
همانطوري كه پولس ميفرمايد : (( عيسي مسيح .... مرد و دوباره زنده شد و اكنون در دست خدا , از ما شفاعت ميكند. ( روميان 34:
4- قيام مسيح تضميني است در مورد اينكه خدا بدن هاي ما را هم زنده خواهد كرد .
پولس در اين مورد ميفرمايد :(( اگر خدا كه مسيح را پس از من زنده گردانيد در وجود شما ساكن باشد ,همانطور كه او را پس از مرگ زنده گردانيد, به وسيله همان روح القدوس كه در شما ساكن است به جسم فاني شما هم حيات خواهد بخشيد .
خدا عطا فرمايد كه در اين ايام عيد قيام, قلب هاي ما را پر از شادي و آرامش مسيح زنده گردد.

جمعه الصلیب

جمعه الصلیب ... روز که عیسی میسح به صلیب کشیده میشود ....
جمعه:
این روز در واقع از همان سحرگاه شروع شد! حوالی سحرگاه روز جمعه به او خیانت شده و او را دستگیر میکنند( متی 26: 47-56 و مرقس 14: 43-52 و لوقا 22: 47- 53 و یوحنا 18: 2- 12 ) همۀ شاگردان او را ترک کردند و می گریزند( متی 26: 56 و مرقس 14: 50 – 52 ) سپس پس از به بند کشیدن و محکم بستن او، ابتدا او را همان شبانگاه به نزد حنا که پدر زن قیافا کاهن اعظم وقت بود بردند( یوحنا 18: 12) از آنجا شبانگاه پس از محاکمه کردن عیسی توسط حنا، او عیسی را دست بسته تحویل قیافا، کاهن اعظم داد( یوحنا 18: 24) قیافا عیسی را به جرم ادعای الوهیت که خود را مسیح و خدای زنده خوانده بود به مرگ محکوم کرد( متی 26: 57- 64 و مرقس 14: 62-64 و لوقا 22: 70-71 ) در طول شب،قبل از اینکه صبح شود، عیسی توسط سربازان معبد مسخره شد، توهین شد، خوار شد، کتک خورد و تمام شخصیت او را خرد کردند.( متی 26: 67- 68 و مرقس 14: 65 و لوقا 22: 63- 65 . یوحنا 18: 22)
صبح زود شورای یهود، مرکب از بزرگان و رهبران قوم و از فرقه های برجستۀ یهود( فریسی، صدوقی، کاتبین، اسنز ) برای محکومیت عیسی یکبار دیگر شوری کردند.( متی 27: 1 و مرقس 15: 1 و لوقا 23: 1 ) تازه خورشید طلوع کرده بود که عیسای خداوند را پس از یک شب طولانی ، شبی که خواب هرگز به چشمان او راه نیافته بود، شبی پر از درد و رنج و شکنجه، دست بسته و زنجیر شده، در میان خیل سربازان و رهبران قوم؛ عیسی به نزد پیلاطس آوردند، نه به جرم ادعای الوهیت، بلکه به اتهام اینکه خود را پادشاه یهود میخواند!! تا بتوانند اجازه مرگ او را از طرف حکومت روم بگیرند!( متی 27: 1-2 و مرقس 15: 1-5 و لوقا 23: 1-5 و یوحنا 18: 29-40 ) پیلاطس عیسی را محاکمه کرد، وقتی فهمید او اهل جلیل است، او را نزد هیرودیس فرستاد( لوقا 23: 6- 12) پس از اینکه هیرودیس و سربازان او عیسی را به اندازۀ کافی مسخره کرده، به او توهین کردند، او را دست بسته به نزد پیلاطس برگرداند( 23: 13) پیلاطس با اهل شوری جمع شد و برای بار آخر با آنان در بارۀ محکومیت عیسی به مرگ( آنچه که یهودیان به دنبال آن بودند) گفتگو کرد. نتوانست آنان را قانع کند. دستان خودش را به خون عیسی شست، بزرگان قوم و مردم خون عیسی را به گردن خود و فرزندان خود گرفتند. پیلاطس برنابا، یک دزد و راهزن را بنا به رسم سالیانۀ خود در عید فصح، آزاد کرد و عیسی را به دست سربازان سپرد تا او را شلاق بزنند و مصلوب کنند( متی 27: 24- 31 و مرقس 15: 9- 20 و لوقا 23: 13- 25 و یوحنا 19: 12- 16 ) تمام این رویدادها تقریبا از صبح روز جمعه تا قبل از ساعت نه صبح روی داد. در ساعت نه صبح عیسی را مصلوب کردند.( متی 27: 31-56 و مرقس 15: 20-41 و لوقا 23: 26-49 و یوحنا 19: 17- 30 ) بین ساعت نه صبح تا ساعت سه بعد از ظهر عیسای مسیح بر روی صلیب بخاطر من و تو نه تنها گناه من و تو را بر خود گرفته و رنج میکشید و تنبیه پدر خود را بخاطر من و تو بر خود گرفته بود، بلکه او که هرگز گناه را نشناخته بود ، برای من و تو تماما گناه شد. بر بالای صلیب درست در اوج درد موحش و عظیم صلیب در شرف جان دادن بود، اما او هفت بار سخن گفت: برای دشمنان خویش طلب آمرزش نمود( لوقا 23: 34 ) مادرش را به دستان یوحنا میسپرد( یوحنا 19: 26-27 ) میگوید که تشنه است( یوحنا 19: 28 ) دزدی را که با او مصلوب شده بود پس از ایمان آوردن به او، وارد بهشت کرد( لوقا 23: 42-43 ) روح خود را به دستان پدر خویش سپرد( لوقا 46) خدا او را بدلیل گناه کار بودنش( گناهان ما بر او) ترک کرد پس او این دوری از پدر را با فریادی بزرگ و دردناک اعتراف کرد( متی 27: 46 و مرقس 15: 34 ) و میگوید که تمام شد( یوحنا 19: 30) در ساعت سه بعد از ظهر آخرین نفس را میکشد و میمیرد( متی 27: 50 و مرقس 15: 37 و لوقا 23: 46 و یوحنا 19: 30 ) چون به روز شنبه که عید فصح بود میرسیدند نباید هیچ جسدی بیرون میماند. پس دستور دادند پس از عذاب کشیدن شش ساعته، پاهای مصلوبین را شکسته تا به مرگ آنها سرعت بخشند و جسدها را از صلیب پایین بیاورند. استخوان پای دو دزد را میشکنند، اما عیسی چون مردۀ بود، استخوان پای او را نمیشکنند. در عوض سربازی برای اینکه مطمئن شود او مرده است با نیزه ای به پهلوی او میزند، اب و خون از آن جاری میشود که نشان مرگ او بود( یوحنا 19: 31- 37) یوسف اهل رامه از پیلاطس میخواهد که جسد عیسی را برای دفن کردن به او بدهد و پیلاطس پس از مطئمن شدن از مرگ عیسی جسدش را برای دفن کردن به یوسف رامهایی میدهد و یوسف عیسی را در مقبره ایی در باغ دفن میکند( متی 27: 57- 60 و مرقس 15: 42- 47 و لوقا 23: 50- 56 و یوحنا 18: 38- 42 ) تقریبا قبل از غروب خورشید روز جمعه عیسی در قبر قرار گرفت، یوسف رامهایی و نیقودیموس کفن و دفن او را تا حدودی انجام دادند، اما به دلیل نداشتن وقت کافی آن را نیمه کاره گذاشتند تا مابقی آن را در روز یکشنبه زنان اطراف مسیح آن را تمام کنند.( یوحنا 19: 39- 42 و لوقا 24: 1 و مرقس 16: 1-2 ) غروب همان روز به پیشنهاد و خواستۀ رهبران یهود ، پس از اینکه سنگ بزرگی را به دهنۀ قبر عیسی غلتاندند، قبر را مهر و موم کرده و سربازانی را برای محافظت مخصوص از قبر قرار دادند.( متی 27: 61-66 )

به عنوان یک مسیحی،چگونه میتوانم در زندگیم بر گناه چیره شوم؟

کلام خدا منابعی را معرفی میکند که ما به وسیلۀ آنها میتوانیم درمقابله با گناهانمان، پیروز شویم.
1) روح القدس: یکی از نعماتی که خداوند به ما (کلیسایش) بخشیده تا بوسیلۀ آن بتوانیم زندگی مسیحی پیروزمندی داشته باشیم، روح القدس است. در غلاطیان 16:5-25 خداوند اعمال جسم را با ثمرات روح القدس مقایسه میکند. در این قسمت از کلام، ما خوانده شدهایم که در روح قدم برداریم. همۀ ایمانداران روح القدس را دارند، اما این قسمت از کلام خدا به ما میگوید که باید در روح القدس قدم برداریم و خود را به کنترل او بسپاریم. به این مفهوم که پایهای ما باید در جایی گذارده شوند که روح راهنمایی میکند نه اینکه خواستههای جسم را متابعت کند.
تغییری که روح القدس میتواند در زندگی ایماندار ایجاد کند، در زندگی پطرس به خوبی به تصویرکشیده شده است. او کسی بود که قبل از اینکه از روح القدس پُر شود، سه بار عیسی مسیح را انکار نمود؛ آن هم درست بعد از ادعایش مبنی بر متابعت مسیح حتی تا به موت. اما بعد از پُر شدن از روح القدس درروز پنطیکاست، خطاب به یهودیان ، او آشکارا و با اقتدار راجع به مسیح سخن گفت.
قدم برداشتن در روح به این معنی است که شخص ایماندار بر آنچه کلام هدایت میکند سرپوش نگذارد (اول تسالونیکیان 5: 19 آن را "محزون کردن روح" مینامد). در عوض او در پی این است که از روح پُر شود (افسسیان 5: 18–21). یک فرد ایماندار چگونه میتواند از روح پُر شود؟ اول اینکه، این خداوند است که انتخاب میکند، همانطور که در عهد عتیق بود. خداوند در عهد عتیق اشخاصی را در موقعیتهای خاص برگزید تا اعمالی را که او خواسته بود به انجام رسانند (پیدایش 41: 38؛ خروج 31: 3؛ اعداد 24: 2؛ اول سموئیل 10: 10 و ...). من معتقدم که در افسسیان 5: 18–21 و کولسیان 3: 16 شواهدی وجود دارد که نشان میدهند خداوند اشخاصی را برای پُر شدن از روح انتخاب میکند که خود را از کلام خدا پُر نمودهاند. این مسئله از آن جهت مصداق دارد که با توجه به آیات فوق، نتایج هر دو نوع پُر شدن یکسان است. بنابراین، این مسئله ما را به منبع دیگری سوق میدهد.
2) کلام خدا: کتاب مقدس در دوم تیموتائوس 3: 16–17 میگوید که خدا کلام خود را به ما داده است تا ما را به هر عمل نیکو تجهیز کند. این کلام به ما تعلیم میدهد که چطور زندگی کنیم، به چه چیزی اعتقاد داشته باشیم، و حتی راه غلطی را که در پیش گرفتهایم آشکار میسازد. کلام خدا ما را کمک میکند که دوباره به راه درست برگردیم و در آن استوار بمانیم. همانطور که عبرانیان 4: 12 میگوید، کلام خدا زنده و مقتدر است و قادر است عمیق ترین مشکلات لاینحل انسانی را برطرف نماید. نویسنده مزامیر در مزمور 119: 9، 11، 105 ودر آیات دیگر، راجع به قدرت کتاب مقدس در تبدیل زندگی مردم مینویسد . به یوشع تعلیم داده شده بود که رمز پیروزی او بر دشمنانش (تمثیلی برای جنگ روحانی ما ) در این بود که این کلام از دهانش دور نشود بلکه روز و شب در آن تفکر کند تا بهتر مَد نظرش باشد. این رمز پیروزی او در رسیدن به سرزمین وعده بود. یوشع از این فرمان الهی اطاعت نمود؛ حتی زمانی که دستورات خدا برای او غیر قابل درک بود.
معمولاً کتاب مقدس منبع مهمی تلقی نمیشود . اغلب آن را با خود به کلیسا میبریم و شاید روزانه بخشهایی از آن را به عنوان عبادت روزانه قرائت میکنیم. اما اغلب آن را حفظ نمیکنیم، در آن تعمق نمیکنیم، به آن بعنوان عاملی کاربُردی در زندگی نگاه نمیکنیم، گناهانی را که آشکار میکند اعتراف نمیکنیم، و وقتی نشان میدهد که چه عطایائی به ما بخشیده شدهاند، خدا را شکر نمیکنیم. اغلب وقتی نوبت خواندن کلام خدا میرسد به انواع و اقسام امراض عصبی و روانی دچار میشویم. آنقدر کم از کلام تغذیه میکنیم که به لحاظ روحانی، فقط ما را زنده نگاه میدارد تا بتوانیم در جلاسات کلیسایی شرکت کنیم ( یعنی متاًسفانه، به اندازهای در کلام تغذیه نمیکنیم تا به مسیحیان سالم و قوی تبدیل شویم). بندرت از آن تغذیه می کنیم؛ هر گز آنقدردر آن تعمق نمیکنیم که از لحاظ روحانی، ما را اغناع کند.
اگر مطالعۀ روزانۀ کلام خدا بر مبنای برنامهای هدفمند هنوز عادتتان نشده است و یا اینکه عادت نکردهاید قسمتهایی را که روح خدا بوسیلۀ آنها شما را تحت تأثیر قرار میدهد حفظ کنید، مهم است که به این نوع مطالعه کردن عادت کنید. حتی پیشنهاد میکنم که مطالبی را که یاد میگیرید در دفتری بنویسید ( اگر تایپ شما سریع است، از کامپیوتر استفاده کنید). عادت کنید تا زمانی که آنچه را از کلام گرفتهاید در دفتر خود ننوشتهاید، آنرا رها نکنید. وقتی خدا از طریق کلام نکات تاریک زندگیم را آشکار میکند، من برای تغییر آنها دعا میکنم و اغلب این دعاها را نیز یادداشت میکنم. کلام خدا چون ابزاری است دردست روح القدس که آنرا در زندگی ما و دیگران بکار میبرد (افسسیان 6: 17)، و یک قسمت اساسی و ضروری از سلاح روحانی است که خدا در نبَرد روحانی به ما داده است (افسسیان 6: 12– 18).
3) دعا: این یکی دیگر از منابع مهمی است که خدا برای ما فراهم آورده است. دعا نیز یکی از منابعی است که مسیحیان زیاد راجع به آن صحبت میکنند وخیلی کم آنرا بکار میبرند. ما صحبت از جلسات دعا ، وقت دعا، ... میکنیم، اما هیچ وقت مثل کلیسای اولیه آنرا بکار نبردهایم (اعمال 3: 1؛ 4: 31؛ 6: 4؛ 13: 1–3 و ...). پولس مُکرراً خاطر نشان میسازد که چقدر برای مَردُمی که آنها را خدمت مینمود دعا کرده است. اما ما حتی برای خودمان نیز، این منبعی را که در اختیار داریم، مورد استفاده قرار نمیدهیم. اما خدا راجع به دعا وعدههای عجیبی داده است (متی 7: 7–11؛ لوقا 18: 1–8؛ یوحنا 6: 23–27؛ اول یوحنا 5: 14– 15). و باز پولس در متنی که در رابطه با آمادگی برای جنگ روحانی نوشته است دعا را نیز خاطر نشان میسازد (افسسیان 6: 18).
چقدر مهم است؟ وقتی باز به پطرس نگاه میکنیم (پیش از آنکه مسیح را انکار کند)، سخنان مسیح را به یاد میآوریم. آنجا مسیح دعا میکند اما پطرس خوابیده است. مسیح او را بیدار میکند و میگوید: "بيدار باشيد و دعا كنيد تا در معرض آزمايش نيفتيد! روح راغب است، ليكن جسم ناتوان." ( متی 41:26) همانند پطرس شاید شما هم میخواهید آنچه را صحیح است انجام دهید ولی خود را ناتوان میبینید. ما احتیاج داریم از هر نصیحت، تشویق، و تنبیه در کلام خدا اطاعت کنیم تا یاد بگیریم دائماً بجوئیم، بکوبیم، و بطلبیم ... و او نیز قوتی را که بدان نیاز داریم به ما خواهد بخشید. (متی 7:7) دعا باید چیزی عمیق تر از سخنان زبان ما باشد.
من نمیگویم که دعا سحرآمیز است؛ اینطور نیست. خدا عجیب و پُر هیبت است. دعا صرفاً فرصتی است برای اقرار به محدودیت خود و نامتناهی بودن قدرت خداوند. با توجه به این دو حقیقت، در دعا ما به سوی او بازمیگردیم و به او توکل میکنیم تا برای انجام خواستههایش ما را تقویت بخشد.
4) کلیسا: آخرین منبع، موردی است که ما اغلب از آن اجتناب میکنیم. وقتی مسیح شاگردان خود را فرستاد، او آنها را به شکل دو به دو گسیل نمود (متی 10: 1). وقتی در کتاب اعمال رسولان راجع به سفرهای بشارتی میخوانیم میبینیم که آنها تنها به سفر نمیروند بلکه اکثراً در گروههای دو نفره و یا بیشتر به اینگونه خدمات میپردازند. مسیح میگوید: "زيرا جايی كه دو يا سه نفر به اسم من جمع شوند، آنجا در ميان ايشان حاضرم" (متی 18: 20). همچنین خداوند به ما فرمان داده است که: "و ملاحظۀ يكديگر را بنماييم تا به محبت و اعمال نيكو ترغيب نماييم. و از با هم آمدن در جماعت غافل نشويم چنانكه بعضی را عادت است، بلكه يكديگر را نصيحت كنيم" (عبرانیان 10: 24–25). و به ما میگوید که: "نزدِ يكديگر به گناهان خود اعتراف كنيد" (یعقوب 5: 16). در ادبیات حکیمانۀ عهد عتیق آمده است: "آهن، آهن را تيز میكند، همچنين مَرد روی دوست خود را تيز میسازد" (امثال 27: 17). "ريسمان سه لا بزودی گسيخته نمیشود" (جامعه 4: 11-12). در تعدّد ، قوت بسیار وجود دارد.
من افرادی را میشناسم که با خواهران و برادرانی که در مسیح یافتهاند بصورت حضوری و یا با تلفن در تماس میباشند. آنها جویای حال و احوال روحانی یکدیگر هستند و یکدیگر را از مشکلات پیش آمده مطلع میسازند. اینها با خود عهد بستهاند که برای یکدیگر دعا کنند. آنها خود را مسئول میدانند در اینکه کلام خدا را در روابطشان بکارگیرند.
تغییرات، گاهی خیلی زود و در بعضی شرایط خیلی دیر، حاصل میشوند. اما خدا وعده داده است که اگر ما این منابع را در زندگی خود بکار گیریم، او زندگی ما را تغییر خواهد داد. هیچ وقت فراموش نکنید که او در وعدههای خود امین است.

اعلام دعای توبه

دعای توبه فقط راهی هست برای اینکه شخص گناه کاردر حضورخدااقرارمی کند که برای نجات یافتن تنها به عیسی مسیح اعتماد دارد.کلمات ویا دعای سحرآمیزی وجودنداردکه باعث نجات شما بشود.تنهاایمان به مرگ وقیام عیسی مسیح است که قادراست مارانجات ببخشد.

خداوندامی دانم که بضد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم اما میدانم که عیسی مسیح مجازاتی را که من شایسته آن بودم برخود گرفت تا من بتوانم بوسیله ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خودتوبه می کنم وبرای نجات فقط به تو اعتماد می کنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خودگناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ی. آمین

خدا محبت است یعنی چه؟

 بیایید ببینیم که کتاب مقدس چطور محبت را تعریف می کند و بعد راههایی را می بینیم که در آنها خدا اساس وعصارة محبت است . "محبت حلیم و مهربان است. محبت حسد نمی برد. محبت کبر و غرور ندارد. اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمی شود. خشم نمی گیرد و سوء ظن ندارد. از ناراستی خوشوقت نمی گردد ولی با راستی شادی می کند. در همه چیز صبر می کند و همه را باور می نماید. در همه حال امیدوار می باشد و هر چیز را متحمل می باشد. محبت هرگز ساقط نمی شود" (1 قرنتیان 13 : 4 -8 الف). این تعریف خدا از محبت است و چون خدا محبت است (1 یوحنا 4 : 8)، شخصیت او اینگونه می باشد.
محبت (خدا) خود را به کسی تحمیل نمی کند. آنهایی که نزد او می آیند اینکار را تحت تاثیر محبت خدا و بعنوان جواب مثبت به محبت او انجام می دهند. محبت (عیسی) همیشه بدون استثنا به همه خوبی می کرد. محبت (عیسی) به چیرهای دیگران طمع نمی کرد، زندگی متواضعانه ای بدون غر غر و شکایت داشت. محبت (عیسی) در بارة اینکه او چه کسی بود پز نمی داد در حالیکه از هر کسی که به او بر می خورد قدرتمند تر بود. محبت (خدا) فرمان به اطاعت نمی دهد. خدا فرمان نداد که از پسرش اطاعت کنند، بلکه عیسی با ارادة خود پدر آسمانی را اطاعت کرد. " لیکن تا جهان بداند که پدر را محبت می نمایم چنانکه پدر به من حکم کرد همانطور می کنم" (یوحنا 14 :31 ). محبت (عیسی) همیشه نفع دیگران را طالب بود/ است.
بزرگترین تظاهر محبت خدا در یوحنا 3 : 16 به ما داده شده است. "زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانة خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد." رومیان 5 : 8 همین پیغام را می دهد: "لکن خدا محبت خود را در ما ثابت می کند از اینکه هنگامیکه ما هنوز گناهکار بودیم مسیح در راه ما مرد." از این آیات می بینیم که بزرگترین خواستة خدا این است که درخانة ابدی او یعنی بهشت، به او بپیوندیم. او راهی برای این منظور مهیا کرده است که پرداخت قیمت گناهان ماست. او ما را دوست دارد، چون تصمیم گرفت ما را دوست داشته باشد. محبت می بخشد. "اگر به گناهان خود اعتراف کنیم او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد"(1 یوحنا 1: 9 ).
پس، این که خدا محبت است یعنی چه؟ محبت یک خصوصیت خداست. محبت مرکز شخصیت خداست، مرکز وجود او. محبت خدا با تقدس، عدالت، راستی و یا حتی خشم او مغایر نیست. همة خصوصیات خدا در هماهنگی کاملی برقرارند. خدا نمونة کامل محبت حقیقی است. عجیب اینجاست که خدا به کسانی که پسرش عیسی مسیح را بعنوان نجات دهندة خود قبول می کنند، قدرت می دهد که با قوت روح القدس مثل او محبت کنند (یوحنا 1 : 12 ، 1 یوحنا 3 : 1 و 23 -24). 


بزرگترین دستورخدا

روزی یکی از علمای دین که می خواست اعتقادات عیسی را امتحان کند . از او پرسید:استاد انسان چه باید بکند تا حیات جاودانی را بدست بیاورد؟
عیسی به او گفت:در کتاب تورات در این باره چه نوشته شده است؟

جواب داد: نوشته شده که خداوند / خدای خود را با تمام دل /با تمام جان/با تمام قوت وبا تمام فکرت دوست بدار. همسایه ات را نیز دوست بدار. همانقدر که خود را دوست می داری . عیسی فرمود بسیار خوب تو نیز چنین کن تا حیات جاودانی داشته باشی.اما او چون می خواست سوال خود را موجه وبجا جلوه دهد باز پرسید:خوب / همسایه من کیست؟
عیسی در جواب داستانی تعریف کرد وفرمود:
یک یهودی از اورشلیم به شهر اریحا می رفت در راه بدست راهزنان افتاد ایشان لباس و پول او را گرفتن و او را کتک زده ونیمه جان کنارجاده انداختند ورفتن از غذا کاهنی یهودی از آنجا می گذشت وقتی او را کنار جاده افتاده دیدراه خودراکج کرد واز سمت دیگرجاده رد شد.
 سپس یکی از خادمان خانه خدا از راه رسید ونگاهی به او کرداما او نیزراه خودرا در پیش گرفت و رفت. آنگاه یک  سامری آمد < یهودی ها و سامری ها با یکدیگردشمنی داشتند> وقتی آن مجروح را دیددلش بحال او سوخت نزدیک رفت وکنارش نشست . زخمهایش را شست و مرحم مالید وبست. سپس او را برالاغ خود سوار کردوبه مهمانخانه ی بردواز او مراقبت نمود.روز بعد هنگامی که آنجا را ترک می کردمقداری پول به صاحب مهمانخانه داد وگفت از این شخص مراقبت کن واگر بیشتر از این خرج کنی وقتی برگشتم پرداخت خواهم کرد.حال بنظرتوکدام یک از این سه نفرهمسایه آن مرد بیچاره بود؟
جواب داد:آنکه به او ترحم نمود وکمکش کرد. عیسی فرمود تو نیز چنین بکن
لوقا باب10 آیه25-37 

چرا عیسی باید در چنان زحماتی می افتاد؟

اشعیاء 52: 14 می گوید، "چنانکه بسیاری از تو در عجب بودند (از آنجهة که منظر او از مردمان و صورت او از بنی آدم بیشتر تباه گردیده بود." عیسی در طی محاکمه اش شدیدا زجر کشید، شکنجه شد و مصلوب گردید (متی 27، مرقس 15، لوقا 23، یوحنا 19). هر چند که زجر او وحشتناک بود، اما در مقابل دردهای روحانی که او در آنوقت کشید هیچ بود. دوم قرنتیان 5: 21 می گوید، "زیرا او را که گناه نشناخت در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالت خدا شویم." عیسی وزن گناهان تمام دنیا را بر دوش کشید (1 یوحنا 2: 2).

این گناه بود که باعث شد عیسی فریاد بزند "الهی الهی مرا چرا ترک کردی؟" (متی 27: 46). پس، با وجود درد و سختی شدید جسمانی، این درد در مقابل درد تحمل گناهان انسان و مرگ برای پرداخت جریمة آنها هیچ بود (رومیان 5: 8).
اشعیاء سختیهای عیسی را بطور واضحی پیشگویی می کند. "خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنج دیده و مثل کسیکه رویها را از او بپوشانند و خوار شده که او را بحساب نیاوردیم. لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم و حال آنکه بسبب تقصیرهای ما مجروح و بسبب گناهان ما کوفته گردید و تادیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم" (اشعیاء 53: 3-5).
مزمور 22: 14-18 قسمت دیگری از کلام که بسیار پر قدرت است و صدمات مسیح را پیشگویی می کند می گوید: "مثل آب ریخته شده ام و همة استخوانهایم از هم گسیخته. دلم مثل موم گردیده در میان احشایم گداخته شده است. قوت من مثل سفال خشک شده و زبانم به کامم چسبیده و مرا به خاک موت نهاده زیرا سگان دور مرا گرفته اند. جماعت اشرار مرا احاطه کرده دستها و پاهای مرا سفته اند. همة استخوانهای خود را می شمارم. ایشان به من چشم دوخته می نگرند. رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.
چرا عیس باید اینهمه زجر بکشد؟ بعضی ها فکر می کنند که قسمتی از شکنجة جسمی عیسی بخاطر تنبیه او برای گناهان ما بود. این تا حدی درست است، چون در عین حال، شکنجه ای که مسیح در آن رفت از تنفر و ظلم انسانها حکایت می کند تا از تنبیه خدا برای گناه. تنفر واقعی شیطان از خدا و عیسی قطعا قسمتی از انگیزة پشت همة این شکنجه ها بود. صدمات بر عیسی اضافه شد تا اینکه نهایت تنفر انسان گناهکار نسبت به خدای قدوس دیده شود(رومیان 3: 10 – 18).

اینکه عیسی پسر خداست یعنی چه؟

عیسی مثل یک پدر و پسر انسانی، پسر خدا نیست. خدا ازدواج نکرد که پسر داشته باشد. خدا با مریم هم بستر نشد که با هم پسری را تولید کنند. عیسی پسر خداست یعنی خدا در جسم انسان خود را به ما نشان داد (یوحنا 1 : 1 ، 14 ). عیسی پسر خداست که در بدن مریم بوسیلة روح القدس قرار گرفت. لوقا 1 : 35 می گوید، "فرشته در جواب وی گفت روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت جضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند. از آنجهه آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد." 
در ضمن محاکمه اش در مقابل رهبران یهودی، کاهن اعظم به عیسی گفت "ترا به خدای حی قسم می دهم ما را بگوی که تو مسیح پسر خدا هستی یا نه" (متی 26 : 63). عیسی بوی گفت "بله، تو گفتی و نیز شما را می گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوت نشسته بر ابرهای آسمان میاید." (متی 26 : 64). رهبران یهود عیسی را به کفر متهم کردند (متی 26 : 65 -66). بعد، در حضور پنطیوس پیلاطس "یهودیان بدو جواب دادند که ما شریعتی داریم و موافق شریعت ما واجب است که بمیرد زیرا خود را پسر خدا ساخته است." (یوحنا 19 : 7 ). چرا ادعای او برای پسر خدا بودن کفر محسوب می شد و باید می مرد؟
رهبران یهود دقیقا معنی"پسر خدا" را می دانستند. پسر خدا بودن یعنی طبیعت خدا را داشتن. پسر خدا بودن یعنی "از خدا" بودن. ادعای داشتن طبیعت خدا یعنی ادعای خدا بودن، برای رهبران یهود کفر بود. بنابراین، بر اساس لاویان 24 : 15 مرگ او را خواستار بودند. عبرانیان 1: 3 این را واضح می گوید که پسر خدا "فروغ جلالش و خاتم جوهرش" می باشد.
مثال دیگر را در یوحنا 17 : 12 می بینیم یعنی جایی که یهودا "پسر هلاکت" خوانده می شود. یوحنا 6 : 71 به ما می گوید که یهودا پسر شمعون بود. پس منظور یوحنا از اینکه یهودا را "پسر هلاکت" معرفی کرده بود چه بود؟ لغت هلاکت یعنی " خرابی، ویرانی، اصراف". یهودا عملا پسر خرابی، ویرانی، و اصراف نبود، اما اینها علامت زندگی یهودا بود. یهودا تجسمی از هلاکت بود. به همین ترتیب، عیسی پسر خداست. پسر خدا خود خداست. عیسی خدای تجسم یافته است (یوحنا 1 : 1 ، 14).

چرا ما باید به قیام مسیح ایمان بیاوریم؟

این تقریبا یک امر تثبیت شده است که عیسی مسیح در ملا عام در یهودیه در قرن اول میلادی و در حکومت پنطیوس پیلاطس بدستور هیئت سنهدرین یهودیان مصلوب شد. جوزف فلاویوس، کورنیلیوس تاکیتوس، لوسیان از سموساتا، میمونایدز که تاریخ نویس غیر مسیحی بودند و حتی سنهدرین یهود شاهدان عینی مسیحی اولیه را در مورد مرگ عیسی مسیح که اتفاق تاریخی مهمی بود تایید می کنند.
در مورد قیام از مردگان، چندین مدرک وجود دارد که انجام این واقعه را قطعی بنظر می آورد. نابغة فقهی و بین المللی این اواخر سر لیونل لوخو (از کتاب گنیس در رکوردهای جهانی که مشهور به داشتن سابقة 245 دفاع پشت سر هم در موارد قتل و برنده شدن همة آنهاست)، این اشتیاق و اعتماد مسیحیان را در قدرت ادعایشان برای قیام مسیح به این صورت بیان می کند که، "من بیش از 42 سال بعنوان وکیل دفاعی در قسمتهای مختلف دنیا کار کرده ام و هنوز بطور فعال مشغول کار هستم. من افتخار داشتم و شانس آوردم که در موارد زیادی پشت سر هم در مقابل هیت منصفه برنده شدم و باید بگویم که مدارک برای قیام مسیح آنقدر زیاد است که قبول این مدارک جایی برای شک نمی گذارد. قابل پیش بینی است که جامعة دنیوی، بخاطر تعهدش به روش ناتورالیسم، به این مدارک قیام عیسی مسیح عکس العمل بی تفاوتی نشان دهد. برای کسانی که با این لغت آشنایی ندارند، روش ناتورالیسم یک طبیعت انسانی است که همه چیز باید با طبیت منطبق و قابل توضیح باشد. اگر یک واقعة تاریخی توضیح طبیعی را بهم بزند (مثلا یک قیام معجزه آسا)، دانشمندان دنیوی علی رغم شواهد، اغلب به آن با شک و تردید زیادی نگاه می کنند و مهم نیست چقدر این شواهد محکم باشند.
از نظر ما، چنین وفاداری تزلزل ناپذیر به علل طبیعی بدون در نظر گرفتن شواهد اساسی اشتباه است و به بررسی شواهد (حتی اگر هم کافی باشند) بطور بی نظر نمی انجامد. ما با دکتر وِرنهِر وُن براون و بسیاری دیگر موافقیم که هنوز اعتقاد دارند اصرار در یک فلسفة رایج می تواند مانع بررسی کردن یک موضوع با بی طرفی باشد. و یا بعبارتی که خود دکتر وُن براون می گوید، "اصرار فقط در قبول یک نتیجه... باعث از بین رفتن بی طرف بودن علم است."
با گفتن این مطلب، بیایید چند مدرک قیام را بررسی کنیم.

اولین مدرک قیام مسیح
برای شروع، ما باید شهادت شاهدان عینی را ارائه دهیم. مدافعان مسیحیت اولیه شاهدان عینی زیادی را دیده بودند که بعضی از آنها تجربیات خود را برشتة تحریر درآورده بودند. خیلی از این شاهدان عینی با ارادة خود شکنجه های طولانی و مرگ را تحمل کردند اما شهادت خود را انکار نکردند. این حقیقت نشان می دهد که چقدر در اعتقادشان صمیمی و خالص بودند و فریب دهنده و ریاکار نبودند. بر اساس مدارک تاریخی (کتاب اعمال رسولان 4: 1-17، نامه های پلینی به تراجان 10، 96، غیره) بیشتر مسیحیان می توانستند فقط با انکار ایمانشان به زحمات خود خاتمه دهند. در عوض بنظر می آید که آنها ترجیح دادند سختیها را متحمل شوند و قیام مسیح را تا پای مرگ انکار نکنند.
البته باید گفت که در حالیکه شهید شدن خیلی قابل توجه است، اما الزاما دلیل محکمی نیست. یعنی شهادت بیش از اینکه ایمانی را تایید کند آن ایماندار و صداقت او را تایید می کند (با نشان دادن یکرنگی و صداقت عملی). آنچه شهیدان مسیحی اولیه را مهم می کند این است که آنها خوب می دانستند که اعتراف و ایمانشان حقیقت داشت یا نه. آنها یا عیسی مسیح زنده و سالم را بعد از مرگش دیده بودند و یا نه. این خارق العاده است. اگر این مطلب دروغ می بود، چرا باید با موقعیتی که داشتند بر آن اصرار می ورزیدند؟ در حالیکه می دانستند که چسبیدن به دروغی بدون منفعت باعث آزار، شکنجه، زندانی شدن، و مرگ آنها می شود، پس چرا باید به آن ادامه می دادند؟
در حالیکه در سپتامبر 2001 هواپیما دزدانِ خود انتحار قطعا آنچه به آن اعتراف می کردند باور داشتند (بر طبق مدارک موجود حاضر بودند جانشان را برای آن بدهند)، اما نمی توانستند حقیقت را بدانند و در واقع حقیقت را نمی دانستند. آنها ایمانشان را بر روی تشریفاتی گذاشته بودند که در طی نسلها به آنها رسیده بود. بر عکس، شهیدان مسیحی اولیه اولین نسل بودند. آنها یا آنچه ادعا می کردند دیده بودند و یا نه.
در میان اعترافات شاهدین عینی قابل توجه ترین آنها مربوط به شاگردان مسیح است. آنها در مجموع و مرتبا دچار تغییرات غیر قابل انکاری می شدند که ناشی از دیدن عیسی مسیح قیام کرده بود. بلافاصله بعد از مصلوب شدن مسیح شاگردان از ترسشان مخفی شدند. بعد از قیام همان اشخاص به خیابانها رفتند و علی رغم ازدیاد فشارها با شجاعت قیام مسیح را اعلام کردند. چه چیزی باعث چنین تغییر زیاد و ناگهانی آنها شد؟ قطعا موضوع نفع مالی نبود. شاگردان هر چه داشتند، منجمله جانشان را دادند تا مسیح قیام شده را موعظه کنند.
دومین مدرک قیام مسیح
دومین مدرک قیام مسیح درمورد عوض شدن فکر چند نفر است که به واقعیت این مسئله مشکوک بودند. بارزترین آنها پولس رسول و یعقوب بودند. پولس رسول به اعتراف خودش شخصی بود که کلیسای اولیه را آزار و اذیت می کرد. بعد از اینکه قیام مسیح را دید، بلافاصلة زیر تغییر عظیم و سریعی رفت. یعنی از یک شکنجه گر ظالم به کلیسا به یک دفاع کننده از آن تبدیل شد. مثل خیلی از مسیحیان اولیه پولس برای تعهد محکمش به قیام مسیح دچار فقر، شکنجه، ضرب و جرح، زندانی شدن، و اعدام شد.
یعقوب شکاک بود، اما مثل پولس تلخی نداشت و دشمن نبود. روبرو شدن با مسیح قیام کرده او را تبدیل به یک ایماندار و یک رهبر کلیسا در اورشلیم کرد. ما هنوز هم، به اعتقاد اکثر معلمین کلام، یکی از نامه های او را که به کلیسای اولیه نوشته بود داریم. مثل پولس رسول، یعقوب هم حاضر شد شکنجه ببیند و برای اعترافش کشته شود. این حقیقت صداقت ایمان او را نشان می دهد (کتاب اعمال رسولان و جوزفوس آنتیکوتوس از یهودیان بیست، 9، 1 را بخوانید).
سومین و چهارمین مدرک قیام مسیح
سومین و چهارمین مدرک در رابطه با قبر خالیست و این حقیقت که ایمان به قیام در اورشلیم ریشه گرفت. عیسی در ملا عام اعدام شد و دفن گردید. این غیر ممکن بنظر می آید که ایمان به قیام او در اورشلیم ریشه بگیرد اگر بدن او هنوز در قبر می بود یعنی جائیکه سنهدرین یهود می توانستند به راحتی به قبر رفته جسد را به ملا عام آورده و این دروغ را آشکار کنند. در عوض، سنهدرین شاگردان را متهم به دزدیدن بدن کردند تا این ناپدید شدن بدن و قبر خالی را توجیه کنند. ما چطور این حقیقت را که قبر خالی بود توجیه می کنیم؟ در اینجا سه توضیح شایع را برایتان ذکر می کنیم:
اول، شاگردان بدن را دزدیدند. اگر این درست بود، آنها می دانستند که قیام یک دروغ و کلک است. پس هیچوقت حاضر نمی شدند بخاطر آن زجر کشیده بمیرند. ( به اولین مدرک در مورد صداقت اعترافات شاهدان عینی رجوع کنید.) همة شاهدانی که اعتراف کردند باید می دانستند که واقعا مسیح را ندیدند پس این دروغ می بود. با اینهمه مخالفتهایی که بر علیه آنها بود باید حداقل یکی از آنها به این دروغ اعتراف می کرد تا نه فقط به سختیهای خودش، بلکه به زجرهای دوستان و خانواده اش خاتمه دهد. اولین نسل مسیحیان واقعا بسختی مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار گرفتند، بخصوص بعد از آتش سوزی بزرگ در رُم در سال 64 میلادی (آتشی که نِرون دستور به آن داد تا قصرش را وسیعتر کند، اما مسیحیان در رُم را متهم کرد تا خودش تبرئه شود. کورنیلیوس تاکیتوس تاریخ نویس رومی در سالنامه اش دربارة امپراطوری رُم (که یک نسل بعد از آتش سوزی چاپ شد) گفت:
"نِرون تقصیر و بدترین شکنجه ها را به اتهام کفر گویی بر دوش گروهی از مردم گذاشت که مردم به آنها مسیحی می گفتند. مسیح، که از اسم او پیروانش به این نام خوانده می شدند، بدترین محکومیت و عذاب را در زمان حکومت طیبریوس و بدست یکی از مقامات ما، پنطیوس پیلاطس متحمل شد و باعث شد که یکی از بدترین خرافات ایجاد شود نتنها در یهودیه، اولین منشا بدی، بلکه در رُم هم، جائیکه هر چیز ننگ آوری اول در آنجا معروف می شود. بر این اساس، اول یک بازداشت انجام شد که همه خود را بیگناه اعلام کردند و بعد بر اساس اطلاعاتی که آنها دادند، عدة زیادی محکوم شدند، نه بجرم آتش سوزی شهر، بلکه بخاطر تنفر از نژاد انسان، هر نوع تمسخری بر مرگ آنها اضافه کردند. آنها را با پوست حیوانات پوشانیدند و آنها را جلوی سگها انداختند که پاره پاره شوند و بمیرند و یا بر صلیب مصلوبشان کردند و یا آنها را آتش زده بعنوان مشعل تمام شب سوزانیدند و تا صبح مردند." (سالنامه 15، 44)
نرون باغش را با مسیحیانی که زنده به آتش کشیده بود روشن کرد. قطعا زیر چنین دردی لااقل یکنفر باید اعتراف به حقیقت می کرد. حقیقت این است که بهر حال ما نوشته ای از مسیحیان اولیه نداریم که ایمانشان را انکار کرده باشند تا به شکنجه شدنشان خاتمه دهند. در عوض ما تعداد زیادی مدرک داریم که بعد از اینکه عیسی مسیح قیام کرده ظاهر شد و صدها نفر شاهد عینی او بودند، آنها حاضر شدند بخاطر او تا حد مرگ شکنجه ببینند.
اگر شاگردان بدن مسیح را ندزدیدند، ما چطور می توانیم قبر خالی را توجیه کنیم؟ بعضی می گویند مسیح خودش را به مردن زده بود و بعد از قبر فرار کرد. این پوچی محض است. بر طبق شهادت شاهدان عینی، مسیح کتک خورد، شکنجه شد، پاره شد و سوراخ شد. او از صدمات داخلی، خونریزی شدید و سختی تنفس زجر می کشید و یک نیزه در قلبش فرو رفته بود. دلیل خوبی برای این باور وجود ندارد که مسیح (و یا هر انسان دیگری) می توانست در چنین وضعی خود را به مرگ بزند و سه شبانه روز بدون درمان و یا آب و غذا در قبر بنشیند، در سنگی و عظیم قبر را که مهر شده بود بگشاید و بدون هیچ رد پایی فرار کند (حتی اثری از خون پشت سرش بجا نگذارد)، صدها نفر شاهد عینی را متقاعد کند که در سلامت کامل از مرگ قیام کرده است و بعد بدون هیچ اثری ناپدید شود. چنین داستانی احمقانه است.
پنجمین مدرک قیام مسیح
بالاخره، پنجمین مدرک درمورد مختص بودن شهادات شاهدان عینی است. در تمام نوشته هایی که دربارة قیام مسیح است، زنان را بعنوان اولین شاهدان عینی معرفی کردند. این بسیار نامعمول بنظر می آید چون در آن زمان هم در فرهنگ یهود و هم در فرهنگ رومیان، زنان خیلی پایین بحساب می آمدند. به این دلیل شهادت آنها می توانست نادیده گرفته شود. با این حساب خیلی بعید بنظر می آید که کسیکه دروغی را در قرن اول میلادی در یهودیه جعل می کند زنان را بعنوان شاهدان اول انتخاب کند. از همة مردانی که شاگرد مسیح بودند و ادعا کردند مسیح قیام کرده است، اگر همة آنها دروغ می گفتند و قیام یک کلاهبرداری بود چرا باید شاهدانی را انتخاب می کردند که شهادت آنها از نظر فرهنگی مورد اعتماد نبود؟
دکتر ویلیام لِین کِرِگ توضیح می دهد، "وقتی شما درک کنید که نقش زنها در قرن اول جامعة یهود چه بود، آنوقت می پرسید واقعا این داستان قبر خالی که اول زنها آن را کشف کرده بودند چه چیز خارق العاده ای می توانست باشد. زنهای قرن اول در فلسطین در طبقة پایین جامعه بودند. یک مَثَل قدیمی رهبران یهودیست که می گوید، بهتر است شریعت سوزانیده شود تا اینکه به دست زن بیفتد و یا مبارک است آنکه فرزندانش پسر باشند و لعنت بر آنست که فرزندانش دختر باشند. شهادت زنان آنقدر بی ارزش بود که حتی نمی توانستند در مراجع قانونی یهود بعنوان شاهد قانونی استفاده شوند. در نور این اطلاعات، بسیار قابل توجه است که شاهد اصلی قبر خالی این زنان بودند....هر افسانه ای که بعدها می بود باید مردها را بعنوان کاشفان قبر خالی معرفی می کرد – مثلا پطرس یا یوحنا را. این حقیقت که زنان اولین شاهدان قبر خالی هستند قابل تعمق است که این داستان حقیقیست –خوشتان بیاید یا نه – آنها کاشفان قبر خالی بودند! این نشان می دهد که نویسندگان اناجیل با وفاداری آنچه اتفاق افتاد نوشتند، حتی اگر خجالت آور میبود. این موضوع تاریخی بودن داستان را و نه افسانه ای بودن آنرا تایید می کند." (از قول دکتر ویلیام لِین کِرِگ، بوسیلة لی استروبِل، محاکمة عیسی،رِپیدز بزرگ: زوندِروَن، 1998 صفحة 293)
خلاصه
مدارک: صداقت ملموس شاهدان عینی (و نمونه های شاگردان قاطع و با نفوذ و بدون تغییر)، تغییر قابل عیان افراد مخالف و شکاک که به شهیدان راه مسیح مبدل شدند، حقیقت خالی بودن قبر، اعتراف دشمن به خالی بودن قبر، این حقیقت که همة اینها در اورشلیم اتفاق افتاد یعنی جایی که ایمان به قیام شروع شد و بسط پیدا کرد، شهادت زنان، اهمیت چنین شهادتی در مقطع تاریخی، همة این مدارک قویا تاریخی بودن قیام را تایید می کنند. ما شما خوانندگان عزیز را تشویق می کنیم که به این مدارک فکر کنید. آنها به شما چه چیزی می گویند؟ ما خودمان اینکار را انجام دادیم و با سِر لیونِل موافقیم که می گوید
"مدارک قیام عیسی مسیح از مردگان آنقدر زیاد است که قبول آن را اثبات شده می پذیریم بدون اینکه هیچ جای شکی باقی مانده باشد."

آیا کسی که نجات یافته است برای همیشه نجات یافته است

آیا وقتی کسی نجات پیدا میکند، برای همیشه نجات یافته است؟ وقتی مردُم عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود میپذیرند، میان آنان و خداوند رابطهای برقرار میشود که خود تضمین کنندۀ ابدی نجات آنهاست. بخشهای متعددی از کلام خدا این حقیقت را روشن میکنند.
الف) رومیان 8 : 20 میگوید: "و آنانی را كه از قبل معين فرمود، ايشان را هم خواند و آنانی را كه خواند ايشان را نيز عادل گردانيد و آنانی را كه عادل گردانيد، ايشان را نيز جلال داد". این آیه به ما میگوید از همان لحظهای که خداوند ما را انتخاب نمود، مثل این بود که در حضور او در آسمان جلال یافتیم. هیچ چیزی نمیتواند، حتی یک روز، ایماندار را از جلال یافتن باز دارد چرا که خداوند این را در آسمان مقرّر کرده است. وقتی شخصی عادل شمرده شد، از آنجایی که در آسمان جلال یافته است، نجات او نیز تضمین یافته و در امن و امان است.
ب) پولس در رومیان 8 : 33 – 34 دو سئوال بسیار اساسی میپرسد: "كيست كه بر برگزيدگان خدا مدّعی شود؟ آيا خدا كه عادل كننده است؟ كيست كه بر ايشان فتوا دهد؟ آيا مسيح كه مُرد بلكه نيز برخاست، آنكه به دست راست خدا هم هست و ما را نيز شفاعت میكند؟" چه کسی بر برگزیدگان خدا فتوا میدهد؟ هیچ کس، چرا که مسیح مدافع ماست. چه کسی ما را محکوم میکند؟ هیچ کس، چون مسیح که در راه ما مُرد، همان کسی است که میتواند ما را محکوم کند. و این در حالی است که قاضی و مدافع ما، همان مسیح نجات دهنده است.
پ) مسیحیان زمانی دوباره (از سر نو) متولد میشوند که ایمان آورند (یوحنا 3 : 3 ؛ تیطس 3 : 5). اگر شخص مسیحی نجات خود را از دست بدهد، او کسی است که هرگز از سر نو مولود نشده است. در کلام خدا هیچ مدرکی مبنی بر از بین رفتن تولد تازه وجود ندارد.
ج) روح القدس در ایمانداران ساکن است (یوحنا 14 : 17 ؛ رومیان 8 : 9) و همۀ ایمانداران را در بدن مسیح تعمید میدهد (اول قرنتیان 12 : 13). اگر قرار باشد که ایمانداری نجات خود را از دست بدهد باید از بدن مسیح جدا باشد.
چ) یوحنا 3 : 15 میگوید کسی که به مسیح ایمان آورد "حیات جاودان" خواهد یافت. اگر شما امروز به مسیح ایمان آورید و حیات جاودان یابید ولی فردا آنرا ازدست دهید، دیگر لفظ " جاودان" هیچ معنایی ندارد. بنابراین اگر نجات خود را از دست دهید تمام وعدههای حیات جاودانی در کلام خدا با اشکال مواجه خواهند شد.
ح) من فکر میکنم بهترین گواه قطعی را خود کلام خدا مطرح میکند: "زيرا يقين میدانم كه نه موت و نه حيات و نه فرشتگان و نه رؤسا و نه قدرتها و نه چيزهای حال و نه چيزهای آينده و نه بلندی و نه پستی و نه هيچ مخلوق ديگر قدرت خواهد داشت كه ما را از محبّت خدا كه در خداوند ما مسيح عيسی است جدا سازد" (روميان 8 : 38 – 39). بیاد داشته باشید که همان خدائی که شما را نجات داده است، شما را حفظ نیز خواهد نمود. وقتی نجات مییابیم برای همیشه نجات یافتهایم. نجات ما به طور قطع تا به ابد تضمین شده است

سوالات رایج در مسیحیت

1-شاگردان مسيح را نام ببريد؟
شمعون(پطرس)و برادرش آندرياس- يعقوب- يوحنا- متي- فيليپس- توما- برتوما- شمعون فدائي- تدي- يعقوب پسر زبدي- يهودا اسخريوطي
2- كتاب مقدس از چند كتاب تشكيل شده؟
66كتاب(39 كتاب عهد عتيق و 27 كتاب عهد جديد)
3-كتابهاي موسي را نام ببريد؟
(پيداش- خروج- لاويان- اعداد-تثنيه)مجموع اين 5 كتاب تورات نام دارد

4-عيسي در چه شهري و كجا به دنيا آمد؟
در اورشليم بيت الحم در اصطبل
5- عيسي مسيح در كجا مصلوب شد؟
در اورشليم در تپه جلجتا
6-عيسي مسيح در كجا دستگير شد؟
در اورشليم در باغ جتسيماني
7-عيسي مسيح را كداميك از شاگردان و به چند سكه فروخت؟
يهوداي اسخريوطي به 30 سكه
8-كداميك از شاگردان مسيح تا پاي صليب همراه او بود؟ 
يوحنا
9-نام ياران زن كه همراه مسيح بودند؟
جوانا(يونا)- سوسن- مريم مجدليه- خواهر مريم مجدليه و مرتا
10- حكم اعظم در كتاب مقدس چيست؟
متي 28: 19-18 آنگاه عيسي جلو آمد و به ايشان فرمود:((تمام اختيارات آسمان و زمين به من داده شده است.پس برويد و تمام قومها را شاگرد من سازيدو ايشان را به اسم پدر و پسر و روح القدوس غسل تعميد دهيد.
11- تعميد يعني چه؟
تفسيري از مرگ- دفن- و رستاخيز عيسي مسيح و اعتراف يك ايماندار در ملا عام تعميد علامت پاكي از گناهان و شروع يك زندگي جديد در مسيح را تعميد ميگويند.
12-انجيل عهد عتيق كدام كتاب است؟
كتاب هوشع
13- مسيح يعني چه؟
مسح كننده
14- عيسي يعني چه؟
برگزيده- نجات دهنده تمام دنيا
15-عمانوئل يعني چه؟
خدا با ماست
16-انجيل يعني چه؟
خبر خوش
17-مسيح كي بود؟
تجلي قابل روئيت خدابود كه در مقطعي خاص از زمان جسم گرفت و انسان شد و در ميان ما زيست تا كفاره گناهان ما را بپردازد.يوحنا 1: در ازل كلمه بود.كلمه نزد خدا بود. كلمه خود خدا بود. جسم گرفت در ميان ما ساكن شد براي نجات بشر روي صليب رفت و خونش ريخته شد.
18-پدر آسماني مسيح كي بود؟
خداي پدر
19-پدر زميني مسيح كي بود؟
يوسف
20-برادران مسيح را نام ببريد؟
يعقوب- يهودا- شمعون و يوسف
21-اولين معجزه مسيح چي بود و در كجا؟
تبديل كردن آب به شراب در يك عروسي در قاناي جليا
22- اولين شهيد مسيحيت چه كسي بود؟
استفان
23- تولد تازه يعني چه؟
يعني پس از توبه روحانيت و ايمان به عيسي مسيح را دریافت می کنیم كه با ادغام ايمان و توبه تولد تازه به دست مي آيد.
24-نجات يعني چه؟
يعني اينكه بواسطه تولد تازه(ايمان به عيسي مسيح) اين شانس به من داده مي شود كه از فرزندان خدا شويم و نتيجه توبه و ايمان نجات مي شود.
25-يك يا دو آيه به دلخواه حفظ شود.
26- تثليث يعني چه؟
يعني خدا داراي يك ذات در سه شخصيت است يعني وحدانيت كامل را در تثليث و تثليث را در وحدانيت عبادت مي كنيم.
27- پروتستان يعني چه؟
يعني اعتراض كننده
28- كاتوليك يعني چه؟
يعني جامع
29- ارتودكس يعني چه؟
يعني تعليم صحيح
30-آئين هاي كليسائي كدامند؟
شام آخريا اشاء رباني و تعميد
31-چرا مسيحي شديد؟
32- يك داستان از داستانهاي كتاب مقدس را بگوئيد.
33- اصول مسيحيت چيست؟
توبه- ايمان- تولد تازه- نجات- سقوط انسان(گناه)- صليب- رستاخيزعيسي مسيح- اولوهيت عيسي- رستاخيزثانويه عيسي- كليساو.....16 تامورد هست كه همين مقدار كفايت ميكند.
34- آيا شاگردان مسيح پيش از مرگ مسيح تعميد مي دادند؟
بله. يوحنا4:2 او بيشتر از يحيي مردم را غسل تعميد مي دهد و شاگرد پيدا مي كند.
35-اولين شاگردان مسيح چه كساني بودند؟
شمعون ملقب به پطرس و اندرياس برادرش 
36-منظور مسيح از شستن پاي شاگردان چه بود؟
درس فروتني به شاگردان مي داد كه براي امروزما هم صدق مي كند.يوحنا13: 17-13  شما مرا استادو خداوند مي خوانيد و درست مي گوييدچون همينطور نيز هست. حال اگر من كه خداوندواستادشما هستم پاهاي شما را شستم شما نيز بايد پاهاي يكديگر را بشوييد. من به شما سرمشقي دادم تا شما نيز همينطور رفتار كنيد. چون مسلماخدمتكار از اربابش بالاتر نيست و قاصد نيز از فرستنده اش مهم تر نمي باشد. در زندگي سعادت اين است كه به انچه مي دانيد عمل كنيد.
37-عيسي پس از زنده شدن براي اولين بار خود را به چه كسي نشان داد؟
مريم مجدليه
38-چرا عيسي با مثلها با مردم سخن مي گفت؟
چون درك اسرار پادشاهي خدا به مردم داده نشده است
39-آيه مربوط به تثليث در كتاب مقدس چيست؟
اما زماني مي آيد و در واقع همين الان است كه پرستندگان واقعي ((پدر))طالب چنين پرستندگاني هست.
40-مسيحيت يعني چه؟
هوشیاری وآگاهی دائمی نسبت به خویشتن.دیدن فقرروحانی خود. باز بودن دائمی چشم. مسیحیت تغییر دین نیست بلکه یک زندگی هوشیارانه وآکاهانه است
41- عيسي مسيح چند سال پيش به دنيا آمد؟ 
تاریخ محاسبه بر اساس  سال میلادی که درحال حاضر در آن می باشیم
42-اشاء رباني چيست؟
يك آيئن كليسايي است كه در كليساها انجام مي شود براي آمرزش گناهان ما كه درآن عيسي خداوندبه واسطهء خون خودش پيمان جديدي با انسانها بست
43-يك معجزه كه در 4 انجيل تكرار شده؟
دادن نان و ماهي به 5000 نفر
44- اولين انجيل كدام بود؟
لوقا كه براي روميان بود(خطاب به روميان)
45-نقوديوس چه كسي بود؟
يكي از سران فريسي بود كه در مورد تولد تازه از عيسي مسيح سوال كرد
46-پيام يحيي چه بود؟
بعد از من كسي مي آيد كه ازمن تواناتر است و قبل از تولد من او بوده و من حتي لايق آن نيستم كه بند كفش او را ببندم.
47- نام پدر و مادر يحيي چه بود؟
زكريا و اليزابت
48-چه كساني جنازهء عيسي را دفن كردند؟
يوسف رامه اي - شمعون قيرواني و نقوديموس
49- در عهد عتيق خداوند خود را به چه شكلي به همه نشان مي داد؟
ابر و آتش(اول پادشاهان10:8)  وقتي كاهنان از قدس بيرون مي آمدند ناگهان ابري خانهء خداوند را پر ساخت.
50-چرا عيسي مسيح روي صليب رفت؟
به خاطر آمرزش گناهان ما
51-عيد پسح چيست؟
 پسح یعنی گذشتن و عبور کردن
خروج12: 21-27  آنگاه موسي بزرگان قوم را نزد خود خواند و به ايشان گفت: ((برويدو بره هايي براي خانوادهايتان بگيريدو براي عيد پسح آنها را قرباني كنيد. خون بره را در طشت بريزيد و بعد با گياه زوفا خون را روي تيرهاي دو طرف در
و سر در خانه هايتان بپاشيد. هيچ كدام از شما نبايد در آن شب از خانه بيرون رود.آن شب خداوند از سرزمين مصر عبور خواهد كرد تا مصريان را بكشد ولي وقتي خون را روي تيرهاي دو طرف در و سر در خانه هايتان بپاشيد. هيچ كدام از شما نبايد در آن شب از خانه بيرون رود. آن شب خداوند از سرزمين مصر عبور خواهد كردتا مصريان را بكشد. ولي وقتي خون را روي تيرهاي دو طرف در و سر در خانه هايتان ببيند از آنجا مي گذرد و به ((هلاك كننده)) اجازه نمي دهدكه وارد خانه هايتان شده شما را بكشد. برگزاري اين مراسم براي شما و فرزندانتان يك قانون دايمي خواهد بود.وقتي به آن سرزميني كه خداوند وعدهء آن را به شما داده وارد شديد عيد پسح را جشن بگيريد . هرگاه فرزندانتان مناسبت اين جشن را از شما بپرسند بگوييد((عيد پسح را براي خداوند بمناسنت آن شبي جشن مي گيرند كه او از مصر عبور كرده مصري ها را كشت ولي وقتي به خانه هاي ما اسرائيلي ها رسيد از آنها گذشت و به ما آسيبي نرساند.))قوم اسرائيل روي بر خاك نهاده خداوند را سجده نمودند.
52-آيه طلايي يا قانون طلائي كتاب مقدس چيست؟
متي 12:7   پس آنچه مي خواهيد ديگران براي شما بكنند شما همان را براي آنها بكنيد  اين است خلاصهء تورات و كتب انبيا
53- انجيل كوچك كداميك از آيه هاي كتاب مقدس است؟
يوحنا 16:3   زيرا خدا بقدري مردم جهان را دوست دارد كه يگانه فرزند خود را فرستاده است تا هر كه به او ايمان آورد هلاك نشود
54-نحوهء دريافت نجات چيست؟ 
نجات فقط از طريق فيض عيسي مسيح مي آيد
55-دعا چيست؟و دلايل دعا كردن چيست؟
ارتباط بين ايماندارو خداوند نه براي اينكه ارادهء خداوند به سوي ما جلب شود بلكه ما با ارادهء خدا هم جهت شويم
56-انجيل هاي هم نظر كدامند؟
متي - لوقا- مرقس
57- چرا 10 فرمان روي دو لوح نوشته شد؟
چون 4 تا از احكام در مورد ارتباط انسان با خدا ميباشد و 6 تاي ديگر در مورد ايمانداران با همديگر است و به اين علت كه خدا به ارتباط ايمانداران احترام مي گذارد.
58-دعاي مسيح براي شاگردانش چه بود؟يا دعاي ما بايد چگونه باشد؟ 
متي 6: 9-13
اي پدر ما كه در آسماني          
نام مقدس تو گرامي باد   
ملكوت تو بر قرار گردد
خواست تو آنچنان كه در آسمان مورد اجراست بر زمين نيز اجرا شود
نان روزانه ما را ارزاني دار
خطا هاي ما را بيامرز چنانكه ما نيز آنان را كه به ما بدي كرده اند مي بخشيم
ما را از وسوسه ها دور نگاه دار و از شيطان حفظ فرما
زيرا ملكوت و قدرت و جلال از آن توست. آمين
59-آخرين نبي چه كسي بود؟
يحیي
60-شباهت عيسي و موسي چه بود؟
هر دو رهايي بخش هستند . موسي مردم را از مصر و عيسي مردم را از گناه رهايي بخشيد ند
61-چه كسي زير صليب عيسي را گرفت و او را كمك كرد؟
شمعون قيرواني
62-آخرين جمله اي كه مسيح روي صليب گفت چه بود؟
تمام شد
63-مسيح روي صليب از خدا چه پرسيد؟
((ايلي ايلي لما سبقتني)) يعني ((خداي من . خداي من چرا مرا تنها گذاشته اي؟))
64-مريم چگونه حامله شد؟
بوسيله روح القدس
65-عيسي در مورد يحيي چه گفت؟
گفت در زمين از يحيي بزرگتر زاده نشده و درآسمان كوچكترين از يحيي بزرگتر است و يحيي همان الياس موعود است  
66- نام دو فرشته خداوند كه در كتاب مقدس نام برده شده است؟
ميكائيل و جبرائيل
67-كدام فرشته به مريم مژده داد كه عيسي را خواهد زائيد؟
جبرائيل
68- آيا به قيامت اعتقاد داريد؟و نظرخود را در مورد قيامت بگوئيد؟
بله- انسان هر كاري كه امروز انجام ميدهد ميوهء آن را فردا خواهد خورد . بله قيامت وجود دارد و همه در حضور خداوند خواهند ايستاد و طبق اعمال خودشان باز خواست مي شوند. مسیح مرد وزنده شد یعنی مردو قیام کرد و ما ایمان به مردن و برخاستن از مردگان که همان قیام است داریم. پس قیامت هم وجود دارد
69- انبياء چه كساني هستند؟و معلمان چه كساني هستند؟
انبياء يعني كساني كه با الهام از خداوند پيغامي مِي آورند.معلمان يعني كساني كه كلام خداوند را به ديگران تعليم مي دهند. كساني كه معجزه مي كنند. كساني كه بيماران را شفا مي دهند . كساني كه عطاي رهبري و هدايت مردم را دارند. كساني كه عطاي سخن گفتن به زبانهايي را دارند كه قبلا نياموخته اند.
70- عيد نخل را توضيح دهيد؟
روزي كه عيسي سوار بركره الاغ وارد اورشليم ميشود....سوال چرا كره الاغ چرا با اسب و يا قاطر ويا....نيامد؟چون الاغ را سمبل صلح و دوستي است...آن روز يهوديان از او با برگهاي درخت نخل پذيرائي كردند و جلوي پاي مسيح گذاشتند.
 71- آيا تمامي انبياء قدرت معجزه داشتند؟
نبي كسي كه از طرف خدا باشد و واسطه بين ما و خدا باشد.....پس نبي بايد يك كار خاص داشته باشد مثل موسي و يا ايلياو.....اما تمام معجزهء ها همان است كه از طرف خدا وحي و يا پيام را ميرساند و خداوند با آنها صحبت ميكنند كه اين خود يك معجزه است.
72- آيا همه انبياء كتاب داشتند؟
بله - تمام انبياء همانهايي هستند كه قبل از عيسي مسيح بودند
 73- اعمال رسولا ن را چه كسي نوشت؟ 
ادامهء لوقا بود
74- عيسي مسيح در زمان كدام پادشاه به دنيا آمد؟
هيروديس
75- عيسي مسيح در زمان كدام پادشاه مصلوب شد؟
پنتيوس پيلا طوس
76- جانشين يهوداي اسخريوطي چه كسي بودو چگونه انتخاب شد؟
متياس به قيد قرعه. اعمال رسولان باب 1 آیه 26
77- انجيل عهد عتيق به چه چيزي اشاره دارد؟
به پيماني كه خدا توسط موسي با قوم خود بست
78- آخرين كتاب چه نام دارد؟
مكاشفه كه روياهاي يوحناي رسول است
79- سه عيد مهم مسيحيان ؟
تولد مسيح - عيد قيام -عید پنطیکاست
80- روز تولد مسيح چه تاريخي است؟
روز 25 دسامبر          
 كريسمس نام جشني است در آيين مسيحيت كه به منظورگراميداشت زاد روز مسيح برگزار ميشود. بسياري از اعضاي كليساي كاتوليك روم و پيروان آيين پروتستان كريسمس را در روز 25 دسامبر جشن گرفته و بسياري آنرا در شامگاه روز 24 دسامبر بر گزار ميكنند.همچنين اعضاي بيشتر كليساي ارتودوكس در سراسر دنيا نيز روز 7ژانویه را به عنوان عيد ميلاد جشن ميگيرند.
81- عيد قيام چيست؟ 
روز یکشنبه بعد از جمعه الصلیب میباشد و روزی که مسیح از مردگان برخواست و شاگردان رفتند وقبر را خالی دیدند
 82- هدف كليسا چيست؟
هدف كليسا اين است كه ايمانداران در معرفت خدا ايمان و محبت رشد نمايند دوستي و مشاركت داشته باشند
83- مبناي مسيحيت يا (فونداسيون)مسيحيت چيست؟
پدر - پسر- روح القدوس
84-عيسي در مورد دو حكم اعظم خداوند چه فرمود؟
1-خداي خود را به همه دل و تمامي نفس و فكر خود محبت نما 2- همسايه خود را مثل خود محبت نما
85- سه چيز((اصل)) بزرگ كه پولس رسول (يكي از ياران نزديك مسيح)به آنها اشاره مي كنند چيست؟
ايمان- محبت- و اميد بزرگتر از همه محبت است
86-عید پنطیکاست چه روزیست؟
50 روز بعد از قیام مسیح که هفته هفتم میشود و عید یهودیان هم هست عید برداشت محصول ... و در آن روز روح القدس بر کسانی که در همان خانه ای که آخرین بار مسیح عشای ربانی را انجام داد قرار گرفت و همه از روح خدا پرشدند
87- یکی ازدلایلی که می خواستند مسیح را سنگ سار کنند چه بود؟
بارها و بارها ادعای خدایی کرد
88-یوحنا رسول چه کسی بود؟
یکی از شاگردان مسیح وتنها کسی بودکه به مرگ طبیعی می میره والبته جفا می بینه واون را توی ظرف روغن داغ می اندازنش ولی جان سالم بدر می بره و به جزیره ی تبعید می شود که درسال 101بعد از میلاد مسیح به مرگ طبیعی می میره
89-هدف اصلی یوحنا چه بود؟
می خواهم با خواندن این انجیل ایمان بیارن تا متوجه بشن که عیسی پسر خداست.  یوحنا: باب 20آیه 31 ولی همان مقدار نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی همان مسیح وفرزند خداست و با ایمان به او زندگی جاوید بیابید.
90-یوحنا رسول از کلمه ایمان چند بار استفاده کرده؟ 
100 بار
91-کلمه نور در کتاب مقدس چند بارآمده؟ 
21 بار
92-توبه یعنی چه؟ 
توبه دروازه ورود به ملکوت خداست .توبه نخستین قدم در جاده روحانیت است.توبه یعنی پی بردن به وخامت وضع خودوپشیمانی از راه و روش خودو تصمیم به تغییرروش وپشت کردن به آن وحرکت در جهت مخالف آن
93- شاخه پرتستان ازکدام کشورو توسط چه کسی ایجاد شد؟ 
توسط مارتین لوترکشیش آلمانی در کشور آلمان در سال 1592 میلادی
94-خداوند از چه چیزهای نفرت دارد؟
هفت چیز می باشد
 1-نگاه متکبرانه
2-زبان دروغگو
 3-دستهای که خون بیگناه را می ریزند
4-فکری که نقشه های پیلید می کشد
 5- پاهای که برای بدی کردن می شتابند 6
-شاهدی که دروغ می گوید
7-شخصی که میان دوستان تفرقه می اندازد. امثال باب 6 آیه 16-19
95- ده فرمان موسی کدام است؟
1. برای خود خدایی جز من نگیرید.
2. به بت سجده نکنید.
3. نام خدا را به باطل نبرید.
4. شنبه را گرامی بدارید.
5. پدر ومادر را احترام کنید .
6. کسی را به قتل نرسانید.
7. زنا نکنید.
8. دزدی نکنید.
9. بر همسایه شهادت دروغ ندهید.
10.به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.
تفصیلاتی درباره این احکام در باب بیست ویک به بعد سفر خروج آمده است.
96-چرا چهار انجیل؟
زیرا از چهاردیدگاه مختلف به زندگی مسیح نگاه می کردن
97-از عیسی چرسیدن چرا روحانون یهود می گویند اول باید الیاس پیامبر بیایدوبعد مسیح؟ عیسی گفت درست است اول بایدالیاس بیایدوراه را آماده کند.ولی در مورد خود مسیح در کتاب آسمانی چه نوشته شده است؟که او عذاب خواهد کشیدو با خفت و خواری با او رفتار خواهند کرد.اما در باره الیاس باید بگویم که او آمد. همانطورکه پیامبران از پیش گفته بودن با او بسیار بد رفتاری شد.مرقس باب9 آیه 11-13
98-چه باید بکنیم تا دردنیا زندگی جاوید نصیبمان شود؟
قتل نکن - زنا نکن - دزدی نکن- دروغ نگو- کسی را فریب نده-وبه پدر و مادرت احترام بگذارمرقس باب10 آیه 19
99-سنبل مسیحیت چیست؟ ماهی
100- نشانه مسحیت چیست؟ عیسی مردو از مردگان برخواست وبعد سه روز زنده شد 

یوحنا:  جنبه تربیت الهی مسیح ونماد آن عقاب می باشد
مرقس: جنبه انسانی خود را معرفی می کند ونماد آن انسان می باشد
لوقا: جنبه خدمت وقربانی عیسی مسیح و نماد آن گاو
متی: عیسی را به ما معرفی می کندونمادآن شیر می باشد

پا ورقی:
- زمانی که یک ایماندار به عیسی مسیح خداوند ایمان می آورد با ایمان به خداوند. روح قدوس خداوند را دریافت می کند.آمین
- یاشوآ به دنیا آمدتا معرفت خدارا به ما ببخشد" قبل از یاشوآ همه در تاریکی وعدم معرفت و شناخت خدا زندگی می کردند.
- حوا زن آدم اولین بچه خود را بدنیا آورد که فکر میکرد نجات دهنده است. ولی بعد متوجه شد که فرزند معمولی خود است واولین قاتل. پیدایش باب 4  آیه 1  حوا گفت به کمک خداوند مردی حاصل نمودم پس نام او را قائن (یعنی حاصل شده) گذاشت.
-کتاب مقدس طی 1500 سال توسط 40 نویسنده نوشته شده است.....  اما کتاب عهد جدید تا70سال بعد از مسیح به رشته تحریر درآمد. نویسنده ها بعضی شاعر/ ماهیگیر/چوپان و نبی بودند. وگفتار همه ی آنها با هم یکی می باشد. گویی یک نفر این کتاب مقدس را نوشته.
آمین  آمین  آمین

اشعیای ربانی


اشعیای ربانی شامیست که درشب قب ازمصلوب شدن مسیح( توسط مسیح و شاگردانش)خورده شد. در آن شب عیسی یک تکه نان برداشت و شکر نمود و سپس آن را تکه تکه کرد و به شاگردان داد. و فرمود: بگیرید بخورید این بدن من است
پس از آن جام را برداشت وشکرکرد و به آنها داده و فرمود:هریک از شما از این جام بنوشید چون این خون من است که با آن این پیمان جدید را مهر می کنم.خون من ریخته می شود تا گناهان بسیاری بخشیده شود. این سخن مرا فراموش نکنید. من دیگر ازاین محصول انگور نخواهم نوشید. تا روزی که آن را تازه با شما در ملکوت پدرم بنوشم.

دیدار با مسیح

شناخت خداوند مهمترین کاری است که در زندگی خود در این دنیا و دنیای باقی میتوانید انجام دهید.
۱- هدف خدا – آرامش و حیات
خدا شما را دوست دارد و از شما می خواهد که او را بشناسید. به همین خاطر او به شما آرامش و زندگی حقیقی می دهد.حیاتی ابدی.
کتاب مقدس می فرماید:
بخاطر خداوندمان عیسی مسیح ما در آرامش با خدا زندگی می کنیم. (رومیان 1:5)
خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هرکه به او ایمان آورد هلاک نگردد ، بلکه حیات جاودان یابد.( یوحنا 16:3)
عیسی مسیح گفت:
من آمده ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهره مند شوند. (یوحنا10:10)
با توجه به اینکه خدا ، آرامش و زندگی حقیقی را برای ما در نظر دارد ، پس چرا اکنون بسیاری از مردم از درون ناراحت و آسیب دیده اند؟
۲- مشكل ما جدایی از خدا
خداوند ما را به شباهت خود آفریده ، پس ما می توانیم شخصا او را بشناسیم و یک زندگی پر از شادی داشته باشیم. او ما را مثل روبات نیافریده تا به صورت اتوماتیک او را محبت و پیروی کنیم. بلکه به ما اراده و آزادی انتخاب داد.
از همان آغاز زمان ما سرپیچی از خدا را انتخاب کردیم و خواستیم خودسرانه به مسیر خود برویم. ما امروز هم همین تصمیم را می گیریم. نتیجه این تصمیم جدایی از خداست و به بدبختی ختم می شود.
کتاب مقدس می گوید:
زیرا همه گناه کرده اند و از جلال خدا کوتاه می آیند. (رومیان 23:3)
زیرا مزد گناه مرگ است ، اما عطای خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیساست. (رومیان 23:6)
کلام مقدس می گوید که نا فرمانی از خدا به "جدایی" از او منجر می شود.
تلاش های خود ما هیچ گاه نمی توانند ما را با خدا متحد کنند. مردم در طول تاریخ روش های زیادی را برای پر کردن این خلاء و رسیدن به خدا امتحان کرده اند که هیچ یک هم موفق نبوده اند.
در کلام خدا می خوانیم:
پس همانگونه که گناه به واسطه یک انسان وارد جهان شد و به واسطه گناه ، مرگ آمد و بدین سان مرگ دامنگیر همه آدمیان گردید. (رومیان 12:5)
پیش روی انسان راهی است که به نظرش راست می آید ، اما به مرگ می انجامد. (امثال 12:14)
۳- عـــلاج خدا - صلیب
عیسی مسیح تنها پاسخ به این مشکل است. او تنها کسی است که می تواند ما را نزد خدا برگرداند. اوبر روی صلیب جان داد و از قبر قیام کرد تا جریمه گناهان ما را بدهد و خلاء بین خدا و انسان را پر کند.
در کلام خدا می خوانیم:
زیرا تنها یک خدا هست و بین خدا و آدمیان نیز یک واسطه وجود دارد ، یعنی آن انسان که مسیح عیسی است. (اول تیموتائوس 5:2)
زیرا مسیح نیز یک بار برای گناهان رنج کشید ، پارسایی برای بدکاران ، تا شما را نزد خدا بیاورد. او در عرصه جسم کشته شد ، اما در عرصه روح زنده گشت. (اول پطرس 18:3)
اما خدا محبت خود را به ما اینگونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم ، مسیح در راه ما مرد.(رومیان 18:5)
خدا ، تنها راه را مهیا ساخته ، تصمیم با شماست.
۴ - پاسخ ما – سپردن خود به مسیح
ما باید به مسیحاطمینان کنیم تا گناهانمان را بیامرزد و تصمیم بگیریم که بقیه عمرمان را از او پیروی کنیم. اینگونه است که می توانیم خدا را بشناسیم و آرامش را دوباره کسب کنیم.
کتاب مقدس به ما می گوید:
که اگر به زبان خود اعتراف کنی «عیسی خداوند است» و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا او را از مردگان برخیزانید ، "نجات" خواهی یافت. زیرا در دل است که شخص ایمان می آورد و پارسا شمرده می شود ، و با زبان است که اعتراف می کند و نجات می یابد. ( رومیان 9:10-10)
آیا بهانه ای هست که شما نتوانید خود را هم اکنون تسلیم عیسی مسیح کنید؟
چگونه زندگی تان را به مسیح بسپارید:
۱- قبول کنید که گناهکارید و نیاز به آمرزش دارید.
۲- ایمان بیاورید که عیسی مسیح روی صلیب برای شما مرد و از قبر قیام فرمود.
۳- در دعا اعتراف کنید که عیسی مسیح تنها راه به خداست و عهد کنید که بقیه عمر خود را برای او زندگی کنید.