کتاب مقدس به ما ميآموزد كه براي تغيير كردن هيچوقت دير نيست.
تغيير براي بهتر شدن را «تِشووا» ميگويند. لغت عبري تشووا كه معمولاً به توبه كردن ترجمه ميشود، در واقع به معني «برگشت» است؛ برگشت به خداوند، برگشت به وجود خالص و ناب خود.
چگونه مردم به متعالي شدن و پيشرفت كردن علاقهمند مي شوند؟
همه مردم داراي خطا و اشتباه هستند. خطاهايي كه هر يک بطريقي باعث رنج و عذاب آنها ميشود. اين رنجها باعث محدود شدن آزادي شخص ميشود، که اين دردناك است. از اينرو، افراد تمايل به تغيير كردن دارند. دوست دارند پيشرفت و ترقي كنند، تا دوباره آزاد باشند.
چگونه ميتوان تغيير كرد و بسوي بالا رفته و تعالي يافت؟
چهار قدم تشووا و متعالي شدن اين ها هستند:
1. پشيماني - پشيماني از اشتباهاتي كه انجام دادهايم.
2. ترك كردن صفات منفي - ترك كردن افكار و اعمال خلاف، خطا، و گناه.
3. اقرار - اقرار به خطا، خلاف، و اشتباه گذشته.
4. جبران - جبران و رفع خطا، و ماندن در مسير راستي و درستي در آينده. يعني عزم و تصميم استوار داشتن كه ديگر در آينده خطا و گناهي واقع نشود.
حالا اجازه دهيد هر گام را بيشتر توضيح دهيم.
1- پشيماني
پشيماني چيست؟ و چه فرقي با احساس گناه و تقصير دارد؟ما همه ميدانيم احساس تقصير و گناه چيست. يک احساس ناراحتي، نگراني، و اضطراب است. احساس تهوعآور و ناراحت كنندهاي است كه وقتي ايجاد ميشود كه ما كار وحشتناك و يا خطايي انجام داده باشيم که معمولاً قابل جبران هم نيست.
ولي پشيماني چيست و چه فرقي دارد؟
اين يك مثال براي پشيماني است. فرض كنيد شخص سالخورده، عجيب و غريب، و از آشنايان دور، به شما ميگويد كه ساعت 5/2 بعدازظهر يكشنبه مثلاً براي خوردن قهوه مايل به ديدار شماست. در ساعت 2 بعدازظهر، شما مشغول ديدن يك برنامه تلويزيوني سرگرم كننده (مثلاً يک فيلم سينمايي) هستيد، و تصميم ميگيريد سر قرار نرويد. بعد شما ميفهميد كه اين شخص سالخورده در همان عصر با 10 نفر ديگر هم قرار گذاشته بوده است، و شما دهمين نفر بوديد. فقط 5 نفر از 10 نفر به سر قرار رفتند، و آن شخص پير، به هر كدام از افراد حاضر، مبلغ پنجاه هزار دلار پول داده است. حالا ميفهميد كه پشيماني چيست. احساس از دست دادن موقعيت عالي. وقتي ميفهميد 50000 دلار را بخاطر يك فيلم احمقانه از دست دادهايد، احساس پشيماني ميكنيد، نه احساس گناه. وقتي كه شما برعكس اراده خد-اوند رفتار ميكنيد، احساسي كه خواهيد داشت، پشيماني است. چه فرصت و موقعيت عالي كه از دست رفته است. شما قسمتي از ابديت را از دست دادهايد.
2- ترك صفات منفي
شخص معتادي را تصور كنيد كه براي ترك اعتياد عازم است، و والدينش او را با چشمهاي اشكبار، ولي اميدوار بدرقه ميكنند. ولي نميدانند كه در چمدان او به اندازه اي كوكائين است كه يك كرگدن را به عالم هپروت ميفرستد.
اين به خاطر آن نيست كه شخص معتاد نميخواهد ترك كند، بلكه بخاطر آنست كه يك هم اتاقي دارد كه او را مدام به اعتياد و خلاف ميكشاند. آيا آن شخص ميتواند ترك كند بدون اينكه هم اتاقياش را ترك كند؟ اين تقريباً غيرممكن است.ترك عادات منفي اينست كه سعي كنيد تمام منفيها را پشت سر بگذاريد، از همگي آنها رها شويد، و محيط خود را از هر گونه وسوسهاي پاك كنيد. حتي از افكار منفي بايد دوري كرد، تا بتوان به سومين مرحله رسيد.
3- بيان شفاهي و اقرار به گناه
اقرار و گفتن خطا چه اهميتي دارد؟
بيان کردن و بر زبان آوردن يك فكر، باعث واقعيت بخشيدن به موضوع مي شود. بيان يك فكر، باعث واقعيت بخشيدن موضوع شده و ايده را به سطح جديدي از واقعيت، هوشياري و آگاهي و درك وارد مي کند. بيان و اقرار به خطا و اشتباه، باعث ميشود شخص بهتر به اشتباه خود پي برده و آگاه شود.
بنابراين بيان و اقرار، باعث پشيماني بيشتر، و تقويت ثبات در عدم انجام دوباره خطا ميشود. اين اعتراف، پيش كسي جز خد-اوند نبايد انجام شود. حتي راوی و مرجع ديني هم لازم نيست از گناه شما باخبر شود. اين مسئله فقط بين شما و خالق شماست.
ودر آخر
4- ثبات و اراده و تصميم براي آينده و جبران خطا
يك تصميم درست و محكم بگيريد كه هرگز به طرف گناه نميرويد، و هرگز آن را تكرار نميكنيد. هر قدمي كه از گناه دور ميشويد، گويي چند برابر به رستگاري و پرهيزگاري نزديكتر شده ايد.
شما در راهي هستيد كه ميتوانيد عادات منفي را پشت سرگذاشته، و از خود، يك شخصيت جديد، البته خيلي بهتر، كاملتر، و خوشبختتر بسازيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر